در پسِ این کلماتِ ساده یِ من، روحی به وسعتِ هستی نهفته تا عنایات و الطافِ تو را سپاس گوید اگرچه « که تواند شکرِ یکی از هزار کرد ... »
فلیکن آخرِ کلام فی مجالس « ... سبحانک عما یصفون »
و یقین قلبی به اینکه « من کان یرید العزه فلله العزه جمیعا الیه یصعد الکلم الطیـب ... » و « وعندک لاتموت الامنیات »
و من ثنایی جز « الْحمد للهِ الذی صدَقَنَا وَعْدَهُ ... » در قبالت ندارم ای یار دیرین.
یکم اردیبهشت ۱۴۰۱