خاطرات یک دانشجوی پزشکی

دست نوشته های علیرضا سیف اله نژاد

خاطرات یک دانشجوی پزشکی

دست نوشته های علیرضا سیف اله نژاد

در پسِ این کلماتِ ساده یِ من، روحی به وسعتِ هستی نهفته تا عنایات و الطافِ تو را سپاس گوید اگرچه « که تواند شکرِ یکی از هزار کرد ... »

فلیکن آخرِ کلام فی مجالس « ... سبحانک عما یصفون » 

و یقین قلبی به اینکه « من کان یرید العزه فلله العزه جمیعا الیه یصعد الکلم الطیـب ... » و « وعندک لاتموت الامنیات »

و من ثنایی جز « الْحمد للهِ الذی صدَقَنَا وَعْدَهُ ... » در قبالت ندارم ای یار دیرین.

یکم اردیبهشت ۱۴۰۱