خاطرات یک دانشجوی پزشکی

دست نوشته های علیرضا سیف اله نژاد

خاطرات یک دانشجوی پزشکی

دست نوشته های علیرضا سیف اله نژاد

توحید(Carry over)

جامعه‌ای که ظاهرش با باطنش تفاوت پیدا کرد و فریب و ریاکاری رواج پیدا کرد، خطرناک است.

وحدت بر دل و زبان و وجودت حاکم باشد

توحید یعنی یکی شدن؛ ظاهر و باطن یکی شدن. فکر و سخن یکی شدن. آدمی که خودش نیست، پخش است و در پراکندگی و کثرت می‌ماند. به وحدت راه ندارد. وقتی به وحدت خودش راه ندارد، به توحید خداوند چگونه می‌تواند برسد؟ توحید منشأ عقلانیت است.


دکتر دینانی

بادکنک من کجاست؟ (carry over)

دوستی میگفت سمیناری دعوت شدم که هنگام ورود به هر یک از دعوت شدگان بادکنکی دادند سخنران بعد از خوشامدگویی از حاضرین که ۵۰ نفر بودند خواست که با ماژیک اسم خود را روی بادکنک نوشته و آنرا در اتاقی که سمت راست سالن بود بگذارند

و خود در سمت چپ جمع شوند سپس از آنها خواست در ۵ دقیقه به اتاق بادکنکها رفته و بادکنک نام خود را بیاورد من به همراه سایرین دیوانه وار به جستجو پرداختیم همدیگر را هل میدادیم و زمین میخوردیم و هرج و مرجی به راه افتاده بود مهلت ۵ دقیقه ای با ۵ دقیقه اضافه هم به پایان رسید اما هیچکس نتوانست بادکنک خود را بیابد این بار سخنران همه را به آرامش دعوت و پیشنهاد کرد هرکس بادکنکی را بردارد و آنرا به صاحبش بدهد

بدین ترتیب کمتر از ۵ دقیقه همه به بادکنک خود رسیدند سخنران ادامه داد این اتفاقی است که هر روز در زندگی ما میافتد دیوانه وار در جستجوی سعادت خویش به این سو و آن سو چنگ میزنیم و نمیدانیم که *سعادت ما در گرو سعادت و خوشبختی دیگران است*

با یک دست سعادت آنها را بدهید و با دست دیگر سعادت خود را از دیگری بگیرید.

*قانون زندگی، قانون داد و ستد است*

به امید روزی که اول دیگران را ببینیم سپس خودمان را.

فکر را پر بدهید و نترسید که از سقف عقیده برود بالاتر...!


آنچه آدمی را در راه شناخت و ایمان تهدید می کند تحقیر عقاید و دانسته های دیگر گون است. آنچه که با افکار و اندیشه های من سازگار نیست لزوماً نمی تواند اشتباه و یا افسانه و خرافه باشد.

آنچه آدمی را به سوی یک شناخت و فهم همه جانبه هدایت می کند، کَند و کاوی بسیار گسترده می خواهد و همچنین برخورد منطقی و با احترام با سایر اندیشه ها راهی به سوی حقیقت خواهد داشت. 

صرف اینکه من در مکتبی از مکاتب فلسفی مطالعه داشته باشم و یافته های آنرا به همه چیز تعمیم دهم نه تنها مرا به اهداف شناخت رهنمون نخواهد بود ،بلکه از شناخت واقعی دورم خواهد ساخت.

بقول نیما

فکر را پر بدهید و نترسید که از سقف عقیده برود بالاتر

فکر باید بپرد، برسد تا سر کوه تردید

و ببیند که میان افق باورها

کفر و ایمان چه به هم نزدیکند

فکر اگر پر بکشد

جای این توپ و تفنگ

این همه جنگ

سینه ها دشت محبت گردد

دستها مزرع گل های قشنگ

فکر اگر پر بکشد

هیچکس کافر و ننگ و نجس و مشرک نیست

....................همه پاکیم و رها ......................

Carry over

تنها کاری که باید انجام دهیم این است که درک کنیم همه‌مان بنا به دلیلی به این جهان آمده‌ایم که باید نسبت به آن خود را متعهد کنیم.

آنگاه است که می‌توانیم بر رنج‌های بزرگ و کوچکِ خود بخندیم و بدون ترس پیش برویم و آگاه باشیم که در هر گامِ ما مقصود و منظوری نهفته است.