خاطرات یک دانشجوی پزشکی

دست نوشته های علیرضا سیف اله نژاد

خاطرات یک دانشجوی پزشکی

دست نوشته های علیرضا سیف اله نژاد

در این هیاهویِ ابهامات، دلمان محکم تر از قبل به این که « وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا » با اینکه « إِنَّ الإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ » ولی چشممان منور به قولت « اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبَادِهِ » و یقین قلبی به شعور جهان با « لاَ الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَآ أَن تدْرِکَ القَمَرَ وَلاَ الْلَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ »

ای هر چه رمیده وآرمیده / در کن فیکون تو آفریده...

بی دلیل و مهابا، شکرت...


علیرضا سیف اله نژاد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد